به همین خاطر نباید با آن در حد یک مراسم سمبلیک برخورد کرد. چون نه در آن رقابتی در کار است و نه نقد و بررسی و داوری وجود دارد. این مراسم فی نفسه فرصتی است برای کنار هم آمدن خانواده تئاتر. باهم بودن و در کنار یکدیگر بودن اهالی تئاتر بسیار خوب است و نوعی شور و شعف را به میان خانواده تئاتر میآورد که این یک ضرورت است.
روز تئاتر تنها موقعیتی است که تئاتریها آنرا متعلق بهخودشان میدانند. البته این تعلق باید دستاوردهایی هم داشته باشد تا در ادامه و در برنامه ریزیها و تصمیمهای اجرایی تئاتر از آن استفاده کرد؛ پس نباید حاصل این گردهمایی بزرگ خانواده تئاتر هیچ باشد و در نهایت این همایش بزرگ بدون اتفاق مؤثری برای تئاتر کشورمان برگزار شود.
برای هدفمند کردن این نشستها باید تصمیمهایی که در جلسات مختلف روز جهانی تئاتر گرفته میشود اجرایی کرد نه این که آنها را به باد فراموشی سپرد.
حاصل و برآیند این همکاری و گردهماییها و روحیه شاد و همدلی در روز جهانی تئاتر را باید در اجراهای تئاتر شاهد باشیم. این اتفاق هم بهخود هنرمندان و مسئولان بستگی دارد که بتوانند با به کارگیری این خردجمعی نهایت استفاده را ببرند و پیامد آن برنامهریزی جامع و کاملی برای تئاتر در سطح کشور باشد.
در سالهای گذشته تنها به برپایی یک روز و یک مراسم بهعنوان روز جهانی تئاتر اکتفا میشد که آن هم مراسم تئاتریها نبود. زیرا مسئولان تنها به بهانه روز جهانی تئاتر عدهای خاص از بازیگران، کارگردانان و نمایشنامهنویسان را گرد هم میآوردند و این مراسم را در یک روز خلاصه میکردند.
اما خوشبختانه در چند سال اخیر بهخصوص امسال، این مراسم گستره کاملی در مورد همه رشتهها داشت. فکر نمیکنم هیچ کدام از اعضای تئاتر از پیشکسوتان تا نسل جوان نتوانسته باشند از این برنامهها و مراسم بیبهره مانده باشند و این انگیزه و امید مضاعفی برای اهالی تئاتر در سراسر کشور ایجاد میکند.
به هرحال این تنفس، برای اهمیت بخشیدن به هنر تئاتر و روحیه دادن به هنرمندان تئاتر لازم و ضروری بود. خوشبختانه تقدیرهای انجام شده در سالهای اخیر نسبت به تقدیرهای فرمایشی سالهای گذشته، تفاوتهای فراوانی داشت که امیدوارم نتایج این جشنها در تصمیمگیریهای بعدی تئاتر نقش اساسی داشته باشد.
متأسفانه آمار نشان میدهد که سال گذشته تئاتر ما تماشاچیان کمی داشته است. هرچند که ممکن است این آمارنسبت به دورههای گذشته چند درصدی رشد داشته باشد اما بهنظر میرسد باید به این فکر باشیم که در کشور 70 میلیونیمان چند سالن تئاتر داریم تا براساس تعداد جمعیت آماری تماشاگران، این سالنها را بسنجیم. من تماشاگر را براساس سالنهای تئاتر میسنجم زیرا ما نمیتوانیم تئاتر را با هیچ هنر دیگری ازجمله سینما مقایسه کنیم.
ما باید در ابتدا ببینیم که چه مقدار کار روی صحنه بردهایم تا بعد براساس سالنهایی که این آثار در آنها به نمایش درآمده متوجه شویم که چه مقدار تماشاگر تئاتر داشتهایم و در نهایت واقعیت را از ذیل این آمارگیری استخراج کنیم. با این وجود معتقدم امروز آمار موجود در مورد استقبال تماشاگران از تئاتر، بسیار پائین است و یکی از علل این ضعف و عدماستقبال تماشاگر، نبود سالنهای حرفهای تئاتر در تهران و شهرستانهاست.
امروز تئاتر ما این ظرفیت را برای اجرای تئاتر با3 برابر ظرفیت اکنون دارد؛ پس ظرفیتهای سالنی ما هم باید به 3 تا 4 برابر افزایش پیدا کند.
این سؤال را باید از مسئولان و سیاست گذاران عرصه فرهنگ پرسید که چرا امروز همچنان تئاتر ما با نیمی از امکانات گذشته کار میکند. با این حساب نمیتوانیم بگوییم فلان میزان آمار تماشاگر برای تئاتر ما خوب بوده یا خیر؟ زمانی میتوانیم این آمار را نشان قوت و یا ضعف تئاترمان بدانیم که امکان تئاتر دیدن را برای تماشاگرانمان در تهران فراهم کنیم.
اگر شرایط دیدن تئاتر برای آنها فراهم باشد، مردم از تئاترهای خوبی که رعایت مسائل فرهنگی اجتماعی را بکنند حمایت و استقبال خواهند کرد. در شرایط فعلی اگر تماشاگر از تئاترحمایت نمیکند باید ضعف را در سازوکارهای تئاترمان جستوجو کنیم، نه در تماشاگر؛ باید امکان این مواجهه درست مردم با تئاتر فراهم شود تا به نتیجه درستی دست پیدا کنیم.
* مدیر مجموعه تئاتر شهر